شیر مردم خیلی صبور

این روزها دارم عزیزم تو  رو از شیر میگیرم حسی که دارم قابل توضیح دادن نیست ولی تو گل پسرم تاج سرم تا حالا خیلی صبوری کردی گر چه موقع خواب خیلی بی قراری تا حدی که منم وسوسه میشم وکم میارم ولی وقتی یادم میاد تو چقدر تحمل کردی وسختی کشیدی   تحمل می کنم ولی خیلی سخت خیلی خیلی  عزیزم امیدوارم چند روز آینده برات راحتتر باشه  و به زودی این روز ها بگذره آرزو می کنم همه اونهایی که آرزوی داشتن بچه دارند این روزها وزجری که من تحمل کردم رو تحمل کنند


تاریخ : 29 بهمن 1392 - 03:33 | توسط : مامان آروین | بازدید : 2117 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

بدترین لحظات زندگی مامان

شیر مردم سلام عزیزم این روزها بدترین روزهای عمر مامان کاش بدونی که من چه رنجی میکشم کاش بدونی چه عذاب وجدانی دارم آره هر دو مون روزهای سختی داریم می گذرونیم عزیزم منو ببخش ولی بزرگ که شدی منو میبخشی خیلی دوست دارم .


تاریخ : 29 بهمن 1392 - 03:27 | توسط : مامان آروین | بازدید : 2902 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

این چییییییییییییییییییییییییییه؟

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام خوشگل مامان میدونی تازگیا کارت شده سوال پرسیدن پشت سر هم میگی این چیه؟ ما هم جوابت رو میدیم اگه درست بگیم میگی آره اگه اشتباه باشه اون چیزی که تو منظورت میگی تازگیا اگه کسی کار بدی انجام بده یا بگیم توهم فلان کارو میکنی میگی نه بده تازگیا لباساتو خودت می پوشی همه پله ها روتنهایی بالا و پایین میری وخستم نمیشی تازگیا وقتی میخوای خودت رو برامون لوس کنی مارو به اسم صدا میکنی که این شامل مامانا وپدر جون هم میشه تازگیا از همیشه ناز تر و بامزه تر شدی و تازگیا بیشتربیشتر بیشتر از همیشه دوست دارم عاشقتم تازگیا من و بابا سعید بیشتر وبیشتر از همیشه خدا رو به خاطر تو و بزرگیش شکر می کنیم


تاریخ : 26 بهمن 1392 - 10:27 | توسط : مامان آروین | بازدید : 2940 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

چقدر شیرین حرف میزنه میوه دل مامان

این روز ها دایره کلماتت خیلی بیشتر شده حرف زدنت خیلی شیرینه اسم خودت منو بابا اسم مامانا باباجون داییها خاله عمه عزیز اسم خیلی از وسایل بازی وخونه رو میگی غذا هایی که دوست داری تازه اگه بهت بگیم تو نی نی هستی میگی نه من مردم آگا من آگا آبینم از اینا که بگذریم سریال شاهگوش رو خیلی دوست داری  وروزی چند بار میگی نقی (محسن تنابنده) DvD رو هم باید خودت روشن بکنی حتما خیلی هم اصرار میکنی  خلاصه این کارات و خیلی دوست دارم عزیز دلمی  بووووووووووووووووووووووووس.

 


تاریخ : 17 بهمن 1392 - 05:45 | توسط : مامان آروین | بازدید : 2234 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

جشن تولد با تاخیر

نفس مامان جان مامان سلام دلم میخواد کلی از اتفاقات وکار های با مزه این مدتت بنویسم البته اگه تو بزاری قربونت برم که حتی این اذیت کردن هاتم شیرینه.اول اینکه از 27 دی که رفتیم عروسی (بهزادپسر دایی مامان) هر دومون  سرما خوردیم تا همین دوسه روز اخیر تازه توهم که دوتا دندون آسیابت با هم در اومد کلی لاغر شدی غذات شده بود شربت و دارو دلم خیلی برات میسوخت ولی الان خدارو شکر خوبی وتازه اشتهاتم باز شده همین بود که تا حالت بهتر شد برات تولدت روجشن  گرفتیم خیلی ذوق کرده بودی  تازه کیکت هم که بره نافلا بود که خیلی دوست داشتی خیلی شب خوبی بود عزیز و بابابزرگ عمو وعمه  پدر جون ومامانا خاله ودایی جون همه دور هم  خیلی خوش گذشت حالا حتما عکسا رو برت میزارم عزیزم خیلی خیلی دوست دارم عزیزم ایشالاه صدوبیست ساله بشی گلم .


تاریخ : 17 بهمن 1392 - 05:23 | توسط : مامان آروین | بازدید : 1307 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی